چند سال پیش، هرچی میپختم به طور عجیبی مزه شیرین به خودش میگرفت. یعنی حتی اگر سطل نمک رو هم توی غذام خالی میکردم، آخر سر به طعم شیرین میرسیدم. این شد که تصمیم گرفتم مواد غذایی رو بیش از این هدر ندم و آشپزی رو ببوسم بذارم کنار. 

ولی بعد از چند سال که دوباره رفتم سمتش، دیگه اثری از اون مزه شیرینِ چسبنده‌ی حال به‌هم‌زن نبود. در عوض، گاهی اوقات خیلی هم طعم غذاهام خوب میشد و خورد کردن پیاز و هویج و سیب زمینی، برام دست کم از مدیتیشن نداشت.

اما راستش مدل آشپزی من اینطوریه که دوست دارم موقع کار، خلاقیت به خرج بدم. یعنی توی آشپزی، عرف مرف و رسپی مسپی حالیم نیست! من هرچیزی که فکر کنم خوب میشه رو انجام میدم، و پایه چندتا از غذاهای من درآوردی که درست میکنم هم کدوئه. درحالی که مامان فقط و فقط برای خورش کدو از این عزیز سبز استفاده میکنه. هروقت که یه چیز جدید درست میکنم، مامان اخماش میره توی هم، آخه خودش از اوناییه که خیلی به رسپی اهمیت میدن. ولی وقتی تستش میکنه و میبینه که خیلی هم بد نیست، گاهی حتی ایده هم میده که دفعه دیگه فلان چیز هم بهش اضافه کنیم یا مثلا فلان ماده اش رو یه طور دیگه بپزیم که بهتر بشه. البته چون غذاهای من رسپی ندارن و غذای رسمی محسوب نمیشن، خودش هیچ وقت اونا رو نمیپزه.

یکی از ترکیباتی که بهش رسیدم و همه جا هم کاربرد داره، کدو با سس گوجه است. اینطوری که اول سیر رو تا زمان قهوه ای شدن توی روغن تفت میدم. بعد پیاز داغ درست میکنم و میذارم خوب طلایی بشه. بعد گوجه های خرد شده رو بهش اضافه میکنم و میذارم با نمک و فلفل و آویشن بپزه و آبش کشیده بشه و یه سس غلیظ و خوشمزه به دست بیاد. حالا کدوهایی رو که با پوست حلقه حلقه بریدم رو بهش اضافه میکنم و میذارم در کنار هم مزه هاشون به خورد همدیگه بره. از این ترکیب عزیز هم توی عدس پلو استفاده کردم ( یعنی به جای کشمش و پیاز داغ که روغن خیلی زیادی داره، از این عزیز دل رونمایی کردم و مامان هم خیلی استقبال کرد و گفت خیلی روغن کمتری داره، نمیذاره برنج خشک باشه و طعم عدس پلو رو هم خوب میکنه.) و هم به عنوان پایه سالاد تخم مرغ به کار بردمش ( ترکیب عزیز رو به همراه تخم مرغ آبپز و هرچیز دیگه ای که دوست دارین میتونین مخلوط و میل کنین.) با کدو، انواع املت سبزیجات هم درست میکنم و عملا هرسبزیجاتی که باقی مونده غذاهای دیگه است و توی یخچال باقی مونده رو خورد میکنم و یه چیز خوشمزه دست میکنم.

همیشه هم به همه چیز آوزیشن میزنم. یعنی من حتی به عدسی هم آویشن زدم و طعمش عالی شد! آویشن روی همه چیز جوابه.

و امروز، یک غذای جدید اختراع کردم. مامان و ته تغاری خونه نبودن و قرار بود که کل صبح آشپزخونه تحت اختیار من باشه. اول خواستم عدس پلو بذارم با ترکیب عزیز کدو و گوجه. اما عدسمون کم بود. اما فکر میکنین این منو از گذاشتن عدس پلو برحذر داشت؟ باید بگم که خیر. محدودیت پیشرفت میاره و از این حرفا. 

عدس رو پیمونه کردم و کمبودش رو با لپه جبران کردم. گذاشتم با هم بپزن و نفخشون گرفته بشه. و بعد عدس و لپه رو با برنج قاطی کردم و گذاشتم که با نمک و یه کم روغن بپزه و بعدم دم زدم. درعین حال فکر کردم ممکنه مزه لپه خیلی غالب باشه، به خاطر همینم یه پیمونه زرشک و کمی هم کشمش رو با روغن کم تفت دادم و توی 5 دقیقه آخر پخت با غذا مخلوطش کردم. نتیجه رضایتبخش بود، فقط اشکال کارم این بود که باید میذاشتم لپه بیشتر از عدس بپزه تا نرمتر بشه و زرشک و میزان کشمشش رو هم کمی بیشتر میکردم. وگرنه در کل خیلی خوب شد. اسمش رو هم گذاشتم نگین پلو! (با اون همه فیبر، برای روده ها هم عالیه!)

البته درست کردن یه غذای جدید با حجم زیاد توی خانواده ما به مقدار زیادی شجاعت نیاز داره. چون اگر خوب درنیاد، این ملکه مادره که اول از همه خرمو میگیره و یادآور میشه که مواد غذایی رو حروم کردم، بعد ته تغاری رو از اون طرف داریم که میگه : شما لطف کن دیگه خلاقیت به خرج نده. و آخر هم بابا رو داریم که به زور غذا رو بدو جویدن میده پایین که فقط شکمش سیر بشه و مزه رو متوجه نشه. ولی خب، حالا که دیگه سارای دست‌شیرین به ابدیت پیوسته، خیلی کم پیش میاد که در ابعاد بزرگ گند بزنم. به خاطر همینم به غریزه ام برای ترکیب طعم ها اعتماد میکنم و voilà!