حوصله ام سر رفته بود. نه اینکه کاری نداشته باشم‌ها، نه! مثلا سر کلاس مجازی بودم و داشتم به حرفای استاد گوش میکردم. ولی بس که مزخرفات به هم میبافت و می‌خواست قواره ذهن و فکرمان کند، اعصابم را به هم ریخته بود.

درسی که باید میداد، اخلاق در کسب و کار بود. اما چیزهایی که عموما از آن حرف می‌زد، ربط زیادی به اخلاق یا کسب و کار نداشت.

یکجا که بحث و سخنرانی متلکم الوحده اش، (کاملا بدون دخالت دانشجو) به کرونا رسید، گفت:

مثلا همین داروی امام کاظم. من شنیده ام در بیمارانی که به شدت به تنگی نفس افتاده اند و حالشون خیلی بد بوده، به آنی، اثر کرده و بعد از مصرف دارو، نفسشون برگشته و حالشون خیلی بهتر شده. و اگر این جور موارد مثل همین داروی امام کاظم شناخته بشن و بهشون فضا داده بشه و به تولید انبوه برسه، چون در راه رضای خدا هم هست، سودش حلال حلاله.

و من به این فکر میکردم که استاد دانشگاهی که لقب دکتر رو با خودش یدک میکشه، اونم دکترای صنایع از دانشگاه کوئینزلند استرالیا، (که هرچند وقت یکبار هم این تحصیل در استرالیایش رو توی سرمون میکوبه) داره چیزی رو برامون نقل قول میکنه که صرفا شنیده. نه از جامعه پزشکی. نه از مقاله ها و ریسرچهایی که منتشر شده. بلکه شنیده هاش از دوست و آشنا و فامیل یا خبرهای رسانه های مثلا مذهبی که هیچ کدوم قابل اعتماد نیستن.

یه جا دیگه میگفت:

این کت و کراوات، لباس ما نیست. لباسیه که یهودی ها و نصاری ها تن ما کرده اند. وگرنه لباس ما عمامه و ردا و عبا بوده ( و بعد توضیحات مفصلی راجع به مزایای این چند تکه لباس گرانبها ارائه داد که حتی حوصله نوشتنشون رو هم ندارم) و در آخر اضافه کرد که باید یه نفر بیاد و یک لباس ملی و زیبا برای ما طراحی کنه و ما رو از شر این کت و کراوات غربی راحت کنه. 

به این کاری ندارم که کلا لباس از نظرش در لباس مردانه تعریف میشد، به این هم کاری ندارم که عمامه براش ارزش تاج پادشاهی رو داشت، چیزی که بیشتر از همه اذیتم می‌کرد، اون نگاه تفکیکی دینی اش بود.

آخه یهودی و نصاری؟ چرا؟

یعنی صرفا چون ما مسلمون بودیم و اونا یهودی و نصاری، لباس ایرانی ها عوض شد؟ یعنی کلا بین غربی ها، آتئیست و پیروان مذاهب دیگه پیدا نمیشه که در این عمل شنیع نقش داشته باشند؟ اصلا چرا به جای اینکه به چشم  «انسان» به آدم ها نگاه کنیم، باید به چشم دشمنان یهودی و نصاری به همه غیر مسلمان ها نگاه کنیم؟ مگه قرار نبود همه انسان ها برادران ما باشند که در آفرینش با ما یکی هستند آقای دکتر؟ آخه چرا باید این مساله لباس اینقدر مهم باشه که بخواییم در موردش اینطور حرف بزنیم؟

اگر این دکتر ما دکتر بود و راجع به این قضیه تحقیق کرده بود، یادش میبود که لباس ملی هم طراحی شد و کلی هم هزینه صرفش شد، اما هیچ کس حاضر به پوشیدنش نبود. اون پولایی که صرف این پروژه شد چی؟ اونا کجا رفت آقای دکتر؟ اون پولایی که این وسط حیف و میل شد چی؟ اونم حلال بود؟ یعنی واقعا درحال حاضر هیچ موضوع مهم تری توی کسب و کار کشور جز این لباس ملی نیست که بهش پرداخته بشه؟ مثلا کسب و کار ناقصمون که باعث خودکشی یه دختر 12 ساله به خاطر فقر مطلق میشه؟ 

اینا چی آقای دکتر؟ اینا هم کار یهودیها و نصاری هاست؟ 

 

پ. ن: تمام دو ساعت کلاس رو جفنگیتاتی از این قبیل به خودمون میده. و من برای اینکه بتونم خویشتن داری کنم، بازی محبوبم توی گوشی رو باز میکنم و شروع میکنم به بازی کردن. خداییش اگه کلاس، مجازی نبود و آپشن بازی رو نداشتم، نمیدونم چطوری کلاس رو تحمل میکردم. 

پ. ن 2: یادم اومد جلسه اول و آخری که حضوری تشکیل شد، آقای دکتر یک کت سرمه ای تنشون بود.