توی یکی از این پیج های خبری خوندم که همین روزا قراره مهد کودک ها باز بشن. اگر مهد کودک ها تا الان بسته بودن، پس چرا من هر روز با صدای آهنگ های عمو مهرداد که با ارگش برای بچه های مهدکودک وسط کوچه شعر میخونه و کل کوچه رو مستفیض میکنه، بیدار میشم؟ کل تابستون برای من زندگی نداشتن.

من یکبارم این عمو مهرداد رو ندیدم و اسمش رو هم وقتی بچه ها داد میزنن و صداش میکنن فهمیدم. اما دیگه کم کم دارم به خونش تشنه میشم. اگر این روند ادامه پیدا کنه، همین روزاست که کنترلم رو از دست بدم، با عصبانیت برم با مشت روی در آبی پر ستاره ی مهدکودک بکویم و بگم: این سیستم صوتی شما کل کوچه رو جواب میده. برای بچه هایی که توی این حیاط فسقلی جمع شدن میخونی؟ بخون! اما تو رو سر جدت با میکروفون نخون!

بعد هم اضافه کنم که لطفا بعدازظهرها دم رفتنتون، اون تاب توی حیاط رو هم ببندین که وقتی هر شب ساعت 3 جیرجیرش در میاد، اعصاب ما به فنا نره و بتونیم با آرامش و بدون ترس بخوابیم! 

 

#شما-نمیگفتین-هم-مهدکودک-ها-باز-بودن

#نه-به-عمو-مهرداد

#شورش-علیه-خواننده-های-زیر-زمینی-مهدکودکها

#چرا-جن-ها-ساعت-3-صبح-تاب-بازی-میکنند