+ دارم کارای تسویه دانشگاه و صحافی و هرآنچه که برای فارغ شدن از تحصیل لازمه رو انجام میدم. و از اونجایی که خیلی سختمه پاشم برم تبریز، کارها رو سپردم دست یه خانمه که توی صحافی دانشگاه تبریز کار میکنه و مرتب ازش پیگیری میکنم.

بعد من وقتی بهش زنگ میزنم، فارسی حرف میزنم، فارسی بهش پیام میدم و اونم فارسی جوابم رو میده. اما امروز که یکسری اطلاعات کامل از من گرفت (برای پر کردم یک فرم)، فامیلی منو دیده (که خیلی طول و درازه و از دور داد میزنه ماهیت ترکی داره)، و بعد موقع جر و بحثمون دو دقیقه و نیم پیام ترکی ضبط کرده فرستاده! حالا درسته که من مفهوم کلی حرف هایی که میزد رو میفهمیدم، ولی خب این روش درست مشتری مداری نیست:)) اگر طرف از در فارسی وارد میشه، یعنی ترکی بلد نیست حرف بزنه دیگه!

++ امروز داشتم قیمت منوی یه کافه ای که قبل از کرونا خیلی دوستش داشتم و دوسه باری رفته بودم رو چک میکردم. یه کافه باصفا بود، با حیاط خیلی قشنگ. توی عکس اینستاگرامشون هم کلی عکس از دخترهای رنگی پوش گذاشته بود که سوار تاب حیاط کافه شدن و دارن میخندن. والا اونی که میتونه بره اون کافه با اون قیمت های قشنگش، توانایی این رو داره که اونطوری راحت بخنده. من خودم رو هم دیگه نمیتونم اونجا مهمون کنم که مثلا حال و هوام عوض بشه. تمام مدت، نه فقط غذا کوفتم میشه و قیمت لقمه هایی رو که میذارم دهنم دونه دونه میشمرم، بلکه همه اش به این فکر میکنم که این یه وعده ناهار پول چندتا پروژه ایه که انجام میدم و بعد دچار panic attack میشم و سپس درحالی که کف و خون از دهنم جاریه غش میکنم و جان به جان آفرین میسپارم!

#مرگ-بر-فرآیند-مزخرف-فارغ-التحصیلی

#تف-توی-این-دنیای-کثیف

#مرگ-بر-...(جای خالی را با هرچه عشقتان کشید پر کنید)