وقتایی که دارم روی یک پروژه نفس گیر کار میکنم و حس میکنم که درحال مکیدن شیره وجودمه، این صفحه یوتیوب رو باز میکنم و به لیست چسبیده‌ی آهنگ‌های استودیو Ghibli گوش میدم و بعد دیگه دنیا اونقدرا هم تیره و تاریک به نظر نمیرسه و روحم به آرامش دست پیدا میکنه.

آهنگ تیتراژ پایانی "مهمونی" ایرج طهماسب رو خیلی دوست دارم. خیلییییی. مخصوصا اونجایی که خواننده راجع به "سیمرغ پشت کوه قاف، قله نشین رویا باف" حرف میزنه و ازش میپرسه" رویای منو بافتی؟" من عاشق این شعرم. برعکس، خود برنامه خیلی چنگی به دلم نمیزنه. نه اینکه بد باشه ها، نه! اما اینکه بخش زیادی از برنامه به حرف زدن با بازیگرها و خواننده ها میگذره رو دوست ندارم. درواقع تمام حرف زدن ها رو میزنم جلو و فقط بخش هایی که عروسک ها هستن رو نگاه میکنم. اینقدر برنامه هایی که از بازیگرها و خواننده ها دعوت میکنن بیان حرف بزنن (مثل دورهمی و خندوانه) زیاد شده که دیگه نمیکشم! نه اینکه حالا من خیلی هم اهلشون باشم. فقط یه کم ناراحتم که چرا بخش عروسک های برنامه به اندازه کافی پررنگ نیست! :)))

#حرفهای-یک-دختر-بزرگ-با 28-سال-سن-و-کودک-درون-فعال

(آهنگ تیتراژ پایانی مهمونی)

پ.ن: یعنی میشه سیمرغ پشت کوه قاف، امسال رویای من رو هم ببافه؟