امروز یکی از شاگردهای قدیمم زنگ زد. 

گفت 7_8 روزه از خونه انداختن بیرون. چند روزه هیچی نخوردم. توی خیابون میخوابم. میشه برام 20_30 تومن کارت به کارت کنین؟

اون موقع ها که بهش درس میدادم، میدونستم که یه دروغگوی حرفه ایه. و یکی دوتا از پسرهایی که باهاشون می‌گشت رو هم دیده بودم و آدمای درست و حسابی هم نبودن. از یه طرف دیگه، خانواده درست و حسابی هم نداشت. باباش معتاد بود و عوضی. مامانش بود که اینو به دندون می‌کشید. مامانش به شدت بددهن و عصبی ام بود و تمام مدت به فحش و نفرین می بستش.

و اینم میدونم که دوسال پیش قرار بود به زور شوهرش بدن و یه جوری از زیرش در رفته بود. 

وقتی زنگ زد، با خودم گفتم یه دختر 16ساله، توی این اجتماع که کسی به کسی رحم نمیکنه، چطوری داره توی خیابون زندگی میکنه؟ اونم توی این وضعیت کرونایی... 

گفتم شاید خودش از خونه فرار کرده. شاید با دوست پسرش باشه. شاید پسره یه بلایی سر دختره آورده و به خاطر همینم از خونه انداختنش بیرون، شاید فقط یه کم پول میخواسته و یه دروغی سوار کرده که یه پولی دستش بیاد، شاید شاید شاید...

کلی شاید و باید اومد توی ذهنم. شماره کارت رو که فرستاد، به اسم یه آقایی بود. 

به شاگردم اس ام اس زدم  که فلان قدر برات ریختم. ولی لطفا اگه میتونی برگرد خونه. نمون پیش پسرهایی که معلوم نیست چی هستن و کی هستن. خودت رو حروم بی سراپاها نکن.

و درجواب گفت که ممنونم و جبران میکنم و من که نرفتم. اونا منو انداختن بیرون. 

و منم گفتم که بهتره بری باهاشون حرف بزنی. باشه؟ 

هنوز جوابم رو نداده. 

و من واقعا نمیدونم چی کار کنم. 

اگه راست بگه چی؟ اگه واقعا از خونه انداخته باشنش بیرون و یه بلایی هم سرش اومده باشه چی؟ من چطور میتونم کمکش کنم؟ چطوری باید از این وضعیت بکشمش بیرون؟ اصلا من باید کاری انجام بدم یا همون پولی که براش زدم کافی بوده؟ اصلا باید بهش پول میدادم یا اشتباه کردم؟...