سوار بی آرتی که شده ام و نشستم روی صندلی های ردیف آخر بخش بانوان، شنیدم یه آقایی که پشت سرم نشسته، داره با تلفنش صحبت میکنه :

بله آقا. پدربزرگم سال 85 فوت شدن. اما سندی که دست اون خانمه، سال 91 تاریخ خورده. یعنی پدربزرگ من که سال 85 فوت شده، چطوری سال 91 از توی قبر پا شده اومده بیرون، رفته محضر، سند رو به نام ایشون منتقل کرده و تازه علاوه بر مهر و امضا، انگشت هم زده؟ بله آقا. شما امروز چه ساعتی وقت دارین؟ ... پس من ساعت 4و نیم خدمت میرسم.

خیلی مکالمه جالبی بود. دوست داشتم بدونم تهش به کجا میرسه!

خانمه خودش شخصا تمام نقشه رو کشیده و جلو رفته؟ چطوری اون ملک رو پیدا کرده و فهمیده که صاحب اصلی اش مرده؟ چطور از 91 تاحالا این نوه ها ( و یا فرزندان ) کلا پیگیر قضیه نبودن و یا اگر نمی دونستن چنین اتفاقی افتاده، حالا چطوری فهمیدن؟ ( یعنی خانمه ملک رو برای فروش گذاشته؟ ) 

خانمه همدست هم داره؟ یا اینکه کلا این وسط بی تقصیره و یکی دیگه نقشه کشیده و زمین رو بهش فروخته؟

بعدش چی میشه؟ نوه ها میتونن ثابت کنن زمین مال اوناست و پسش بگیرن؟

شایدم خود پیرمرده اصلا اون موقع نمرده!! یعنی سال 85 یک مرگ و مراسم کفن و دفن سوری برای خودش راه انداخته و هیچکسی رو هم از نقشه اش خبردار نکرده، بعد از یه مدت هم که به پول نیاز داشته، زمینش رو فروخته و رفته داره یه گوشه دنیا با آرامش برای خودش زندگی میکنه !! :)))))