۲۴۴ مطلب با موضوع «می نویسد ...» ثبت شده است

روز جالب انگیزناک

امروز، روز جالبی بود. 

یه کاری رو انجام دادم که تا به حال انجام نداده بودم.

یه کاراکتر خلق کردیم، پای تخته کشیدیمش. یه ادم مرتب شسته رفته با سبیل های پوآرویی و لباس های خیلی کژوال و معمولی.

می خواستیم ببینیم کاراکترمون چطوری فکر میکنه، چیا میگه. در مواجهه با موقعیت های مختلف چه ری اکشنی نشون میده. طرز فکرش چیه. بعدش هم نشستیم به نوشتن متن هایی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم از ذهن کاراکترمون به بیرون تراوش می کنه.

موقع طراحی کاراکترمون، از هری پاتر و لوپین و ویزلی ها حرف می زدیم. از خدایان یونان باستان و کهن الگوها می گفتیم و از پوآرو و دکتر واتسون ایده می گرفتیم.

کار بامزه ای بود. مخصوصا بعد از اینکه مدت ها یه نفر رو دیدم که وقتی پیشش از دوقلوهای ویزلی و شخصیتشون حرف زدم، بعدش از لوپین و مودای چشم بابا قورقوری برام مثال زد. از اساطیر یونانی حرف زد، درحالی که خیلی ها نمی دونن اطلس و هرا و پرومتئوس کی هستن و برای منی که بین آدم های به شدت واقع گرا گیر افتادم، همنشینی دو و نیم ساعته با این آدم خیلی جالب و دلچسب بود.

مدتی بسی طولانی است که با آدم خیالپرداز دیگه ای حرف نزدم و دلم واقعا لک زده بود...اصن حالم جا اومد، مخصوصا اینکه کلی ایده های باحال با همدیگه ساختیم.

 

فردا هم قراره یه کار جالب انجام بدم. قراره با یه ایل آدم که نمیشناسمشون ( حدود 20 نفر ) برم سینما و بعدش هم بشینیم حرف بزنیم. یه خرده وقتی از دور نگاه میکنی ترسناک به نظر میرسه!! ولی خب از کجا معلوم؟ شاید بازم با چندتا آدم جالب آشنا بشم. 

گاهی وقتا برای اینکه بتونی یه سری چیزا رو عوض کنی و چیزهای تازه رو کشف کنی، باید از لاک خودت بیرون بیایی.

 

 

  • سارا
  • چهارشنبه ۱۵ فروردين ۹۷

خوشمزگی های شرکتی

یه زمانی در دوران قدیم که زبان برره ای میان جزغله بچه ها تا سالخوردگان محترم رواج یافته بود، امکان نداشت از در فروشگاهی رد بشی و افعال برره ای رو نشنوی. مدرسه و سرکار هم که جای خودش رو داشت اصلا.

( البته به این مطلب اشاره نمی کنم که با پخش دوباره این سریال، موج استفاده از افعال و کلمات برره ای برگشت، اما نه به قدرت سابق! ولی خب در رابطه با این موضوع نمیخوام حرف بزنم )

بعضی وقتا، بین افراد یک خانواده یا اعضای یک شرکت یا یک اجتماع کوچیک هم این حالت رخ میده. ( نه اینکه از زبان برره ای استفاده بکنندها! نه! ) یعنی یه سری اصطلاحاتی رو ابداع میکنن ( یا از یه نفر میشنون و برای مسخره کردن هی تکرار میکنن ) که بعد از استفاده مکرر توسط مبدع، بین تمام اعضا شیوع پیدا میکنه. اون هم به صورت حاد :| و تا مدت ها هی طنین پیدا میکنه ... زوری که انگار توی گوش زنگ میزنن و توی مغز حک میشن.

این موضوع زمانی خیلی خیلی حاد میشه که آدم های دور و برت، آدم های خیلی خلاقی باشن و یه عالمه از این اصطلاحات ایجاد کرده باشن. اون وقته که تقریبا هر روز یه هفت هشت تا از این عبارات رو مکررا توسط تمام اعضا میشنوی ( یعنی یه جمع 7-8 نفره، این هفت هشت تا اصطلاح رو در جایی که مناسب میبینه به کار میبره که میشه به عبارتی 49 الی 64 تا )

متاسفانه یا خوشبختانه، توی شرکت ما این قضیه به شدت شایعه. روز اخر کاری سال 96، رفتم و  تخته ای که به دیوار شرکت نصبه رو قرق کردم و تمام عباراتی رو دوستان عین نقل و نبات استفاده میکردن رو تحت عنوان «the most used phrases of the year» منتشر کردم که با استقبال فراوان روبه رو گردید.

بچه ها با علاقه میخوندش و می خندیدن. گاهی هم نظر میدادن که فلان عبارت هم بودا! اونم بنویس!

درسته که بازگو کردن این عبارات اینجا لطفی نداره، چون به هرحال تنها سازندگان و استعمال گرانش می دونن که معنیش چیه، ولی خب فقط میخواستم بگم که دیگه از شنیدن عبارت هایی مثل «تو لینک بهم بگین» و « نسل سوم (...)- می تونین توی پرانتز هر چی که دوست دارین بذارین »، « تد و کوزت »، « سگ دات کام و خر دات کام » و « پت پت گودجاب» به مروز جنون رسیدم و دفعه دیگه که بشنومشون احتمالا میرم خودم و گوینده رو باهم دار میزنم!

  • سارا
  • چهارشنبه ۱۵ فروردين ۹۷

تفاوت تا به چه حد ...

اینکه میگن پدر و مادرها سر بچه اول تمرین میکنن که چطوری باید با بچه رفتار کنن یک حقیقت محضه.

دیدم که میگما! 

مثلا همین امروز با مامان و ته تغاری نشسته بودیم و حرف میزدیم که یهویی مامان از ته تغاری پرسید : " از هفته دیگه میری دانشگاه؟ "

(نکته: امروز که 13 فروردینه، دوشنبه است و تا اخر هفته سه روز کاری باقی مونده)

ته تغاری هم بی تعارف جواب داد : " آره دیگه."

من مکالمه کاملا مشابهی رو دو سال پیش با مامان داشتم:

- چرا امروز نرفتی دانشگاه؟ ( روز اول مهر - ترم 7)

کلا اعتقاد داشت که من تک تک روزهای هفته از اول مهر تا اخر خرداد باید می رفتم دانشگاه. ولی الان به طور خیلی cool از ته تغاری میپرسه که کی میری : )))))))))

این تنها نمونه کوچکی از سری مدارکی است که نشان میدهد من به عنوان یک نمونه آزمایشگاهی مورد استفاده قرار گرفته ام تا بهترین و موثر ترین شیوه های تربیتی به روش تجربی توسط والدینم کشف شوند!!

  • سارا
  • دوشنبه ۱۳ فروردين ۹۷

معتادی که جامعه او را به عنوان معتاد نمیشناسد

معتاد یعنی چی؟

معتاد به کی میگن؟

آیا اعتیاد صرفا منحصر به مصرف ماده ایه که اصطلاحا بهش میگیم "مواد"؟

 

خیلی ها سیگار میکشن. یعنی معتاد کشیدنش هستن.

شاید بشه گفت این یه جور عادته که فرد معتاد بر اثر عوامل مختلفی شروع به انجامش کرده و دیگه نمی تونه ( یا نمیخواد ) که ترکش کنه.

مثلا همین سیگار رو در نظر بگیریم. یه بار از یه نفر شنیدم که می گفت کسی سیگار میکشه که درد و رنج زیادی داره و با استفاده از کشیدن سیگار، میخواد توانایی تحمل اون رو به دست بیاره. اولش خیلی با این حرف مخالف بودم .

ولی بعد دیدم که ای دل غافل! منم برای اینکه بتونم مشکلاتم رو تحمل کنم، به خیلی چیزا پناه میبرم!!

مثل غذا و تنقلاتی که بی وقفه در خندق بلا میریزم. چون حس خوبی از خوردن میگیرم. درواقع، وقتی حالم بده به طور ناخواسته به خوردن پناه میبرم تا حالم خوب بشه.

جدیدا به این پی بردم که فیلم دیدنم هم همینطوریه. وقتی مشکلاتم اور دوز میکنن و تحمل کردن خودم و دنیا سخت میشه، ناخواسته میشینم پای فیلم و سریال و دیگه نمی تونم ازش دل بکنم...

چون یادم میره که مشکلاتی هم هستن و باید برای رفعشون راه حل پیدا کنم...

پیدا کردن راه حل سخته...

به خاطر همینم ترجیح میدم که توی یه دنیای دیگه خودم رو غرق کنم و سیستم تفکرم رو خاموش کنم...

کاشکی کمپی هم برای ترک افراد معتاد به فیلم ( و همچنین خوراکی ) وجود داست ...

ولی حیف که اینا همه اش به میزان اراده آدم بستگی داره و آدم هایی مثل من هم برای بالا بردن میزان اراده اشون به تلنگر نیاز دارن.

به تلنگری با برد زیاد نیازمندیم.

  • سارا
  • شنبه ۱۱ فروردين ۹۷
برای تمام زن های دنیا در تمام اعصار مهم است...
by Hokusai
آرشیو مطالب